به یاد شهلا جاهد، زن آزاده ای که به دست جمهوری اسلامی ایران اعدام شد!
فردا دهمین سالروز اعدام شهلا جاهد است.
در خانه من یک بخش مقدس وجود دارد، بخشی که نامه ها و لباسها و یادگاریهای اعدام شدگان را خانواده های آنها برایم فرستاده اند...
با شهلا از همان اولین ماههای دستگیر شدن او آشنا شدم و با او سالهای سال ارتباط داشتم. از زندان زنگ میزد و با من درد دل میکرد، حرف میزد و آواز میخواند و بتدریج از راه دور شروع کرد به سازمان دادن زنان زندانی. دو بار به کمک او کنفرانس تلفنی داشتم با زنان محکوم به اعدام، او زنانی را که در معرض اجرای حکم اعدام بودند به من معرفی میکرد و در نهایت صبح زود روز اول دسامبر ٢٠١٠ ساعت ده بمن زنگ زد و گفت: مینا امروز آخرین روز است. گفت میخواهند همین امروز مرا اعدام کنند و من از این طرف خط گریه میکردم و او مرا دلداری میداد تو هر چه که توانستی انجام دادی...
فردا سالروز اعدام شهلا جاهد است. زنی شجاع و آزاده که اسیر یک حکومت پوسیده و وحشی و زن ستیز شد. او را تا میتوانستند، شکنجه کردند، به نحوی که گفت هر کس بیاید این سیاهچالهای سپاه پاسداران همه قتلهای عالم را به عهده میگیرد. او را زدند و تحقیر کردند، یک قاضی بیمار و سادیست اسلامی او را تا پای چوبه دار برد و حتی بعد از اعدام هم دست از سر او برنداشتند و آمدند و در رسانه های حکومت نکبت اسلامی علیه او حرف زدند. چرا .... چون او محبوب قلبها شد. چرا... چون کمپینی که سازمان دادیم توجه میلیونها نفر را بخود جلب کرد. چرا... چون تا همین امروز تکلیف این پرونده روشن نیست و افکار عمومی در ایران با در صد بالایی فکر میکند شهلا قاتل نبود و او را قربانی کردند. قربانی حکومت انسان کش، قربانی مرد سالاری و قربانی هم دست و همراهی محمد خانی و خانواده مقتول با جانیان اسلامی. بیخود نبود که حکومت محمد خانی را بعد از اعدام شهلا هم همچون قهرمان به رسانه های خود آورد و حتی دو هفته قبل همسر آخر محمد خانی هم میاید و علیه شهلا رجز میخواند.
همه میدانند که حکومت اسلامی ایران و دستگاه قضایی این حکومت دستگاه جنایت و آدم کشی هست و هیچ درجه از عدالت و کشف حقیقت در این دستگاه جهنمی نیست. شهلا قربانی شد اما اسمش در اذهان باقی خواهد ماند تا روزی که بعد از سرنگونی حکومت اسلامی زوایای پنهان این پرونده روشن بشود و مقامات حکومت اسلامی و قاضی جابری و بقیه جانیان پای میز محاکمه کشانده شوند.
من بعنوان یک دوست شهلا افتخار اینرا دارم که اکنون نامه هایی از شهلا ، شعرهایی از او و دستخط های او را داشته باشم. از درون زندان و به کمک خانم شعله پاکروان این اسناد مهم به دست من رسیده است.
بگذارید اعتراف کنم که در خانه من یک بخش مقدس و مهم هست که در آن لباسهای ورزش ریحانه جباری عزیزم، شال گردن و آخرین یادگاری های اعدام شدگان و همچنین نامه ها و دستخط هایی از زندانیان در آن هست، تا روزی بتوانیم اینها را در معرض دید عموم قرار دهیم.
امسال روز جمعه ٤ دسامبر برنامه ای ویژه در گرامیداشت شهلا جاهد و بررسی پرونده او خواهیم داشت که بزودی فراخوان آنرا علنی خواهیم کرد . در اینجا یک ویدئو را پخش میکنم که آخرین حرفهای شهلا جاهد در آن هست که تا کنون بیش از هفت میلیون نفر آنرا دیده اند..
مینا احدی